پیشبینی زیباکلام درباره حمه اسرائیل به ایران

به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از شرق، صادق زیباکلام، جنگ ۱۲روزه را، نه یک «جنگ تمامعیار»، بلکه تلاشی هدفمند از سوی اسرائیل برای تضعیف توان هستهای و نظامی ایران میداند و بر این باور است که این رخداد، بیش از آنکه به تقابل نظامی منجر شود، ضرورت دیپلماسی و تنشزدایی را برجسته میکند.
بخشهایی از گفتوگو را میخوانید:
* بهصراحت میگویم آنچه در آن ۱۲ روز علیه ایران روی داد، اولا «جنگ» نبود و درثانی به دلیل موضوع پرونده هستهای بود؛ به دلیل این بود که مذاکرات مسقط آنگونه که باید پیش نمیرفت. از این موضوع که بگذریم، کماکان صادق زیباکلام باور و تأکید دارد جنگ آن چیزی است که حدود سه سال است در اوکراین روی داده و روی میدهد. جنگ آن چیزی است که بیش از ۲۰ ماه است در نوار غزه روی میدهد و شاهد کشتار و جنایات بیسابقه اسرائیل علیه مردم فلسطین در این باریکه هستیم؛ و برای ما جنگ آن چیزی است که در آن هشت سال از سوی عراق و بعثیها بر ما تحمیل شد. پس در مقایسه با آن چیزی که مثال زدم، واقعا در آن ۱۲ روز شاهد وقوع جنگ نبودیم.
* من معتقدم در آن ۱۲ روز، اسرائیل به دنبال جنگ به معنای آن چیزی که در اوکراین یا غزه روی داده است، علیه ایران نبود؛ بلکه اهدافی را برای خود در خاک کشورمان تعریف کرد و با حملات هوایی، موشکی و پهپادی خود درصدد رسیدن به آن اهداف بود. تعدادی از فرماندهان و دانشمندان هستهای ما را شهید کردند و به دنبال نابودی برنامه هستهای و موشکی ما بودند و حملاتی به تأسیسات ما داشتند تا قدرت لجستیک و نظامی ما را از بین ببرند. ما هم در پاسخ به این حملات، موشکهای خود را به سمت اسرائیل شلیک کردیم که خسارت و تلفاتی به دنبال داشت. بعد از بمباران تأسیسات ما در فردو، نطنز و اصفهان به دست آمریکاییها، ما یک حمله به پایگاه آمریکا در قطر داشتیم. این چیزی بود که در آن ۱۲ روز روی داد و واقعا هنوز هم معتقدم جنگی به وقوع نپیوست.
* یکی از موضوعات مهم در حملات اخیر اسرائیل به سوریه این بود که شاید برای اولین بار شاهد یک درگیری، جنگ و نزاع خونین بودیم که کسی دیگر ایران را مسئول نمیداند و خوشبختانه ایران در آن حضوری نداشت. اما درباره اهداف مدنظر اسرائیل از حمله به سوریه بعد از جنگ ۱۲روزه علیه ایران، به نظر من، فارغ از اینکه واقعا اسرائیلیها به دنبال تجزیه سوریه یا هر موضوع دیگری بودند، باید به این مسئله مهمتر پرداخت که شاید برای اولین بار اسرائیل فهمید که نمیتواند با بمباران یا تجاوز نظامی به اهداف خود دست پیدا کند. دراینبین، کشورهای دیگر هم کمک کردند که اسرائیل از تداوم تجاوزات خود به سوریه عقبنشینی کند، کمااینکه ترکیه به اسرائیل فشار آورد، عربستان و قطر به اسرائیل فشار آوردند و حتی آمریکاییها هم به اسرائیل فشار آوردند که اسرائیل آتشبس را بپذیرد و جنگ را متوقف کند و زمام امور به دست خود سوریه بیفتد.
*اسرائیل نتوانست به اهداف ترسیمی خود از جنگ با سوریه دست پیدا کند، چون اگر هر کسی بخواهد از اقوام و مذاهب سوریه حمایت کند و هر کشوری از کردها، عربها، علویها، اهل سنت، دروزیها و… در سوریه حمایت کند، این کشور وارد یک وضعیت بحرانی خواهد شد که قطعا آثار و تبعات منفی برای همسایگان سوریه و خود اسرائیل به دنبال دارد، بنابراین به نظر من، موضوع تجزیه سوریه بحثی خطرناک برای خود اسرائیل و امنیت آن خواهد بود.
* به هر حال، کسر درخور توجهی از مردم سوریه مسلمان هستند که مسلح هم هستند و چشم دیدن اسرائیل را هم ندارند. اینکه قبلا تصور میشد اسرائیل امنیت خود را در ناامنی کشورهای پیرامون جستوجو میکند، این بار و مشخصا درباره سوریه صدق نمیکند. اگر اتفاقی برای سوریه و تجزیه آن روی دهد، به نظر من، هدف بعدی خود اسرائیل خواهد بود و مسلمانان مسلح سوریه به سمت اسرائیل خواهند رفت.