خشم مسکو از سیاست باکو؛ جمهوری آذربایجان به سوی ائتلافهای غربی میرود

خبرگزاری مهر، گروه بینالملل – آذر مهدوان: تنشهای اخیر بین روسیه و جمهوری آذربایجان وارد مراحل جدیتری شده است و به نظر میرسد با تداوم این تنشها، روابط دو کشور به سمت پایان روابط دیپلماتیک سوق داده شود.
در عملیات هفته گذشته پلیس روسیه علیه آذربایجانیها در شهر یکاترینبورگ، که به کشته شدن دو نفر و بازداشت شماری دیگر انجامید، با واکنش تند باکو روبهرو شد. در پی این حادثه، برنامههای فرهنگی و سفرهای رسمی لغو شدند. همچنین، مقامات جمهوری آذربایجان حدود ۱۰ شهروند روس را در این کشور بازداشت کردهاند.
پروفسور «دنیز اول که کایناک» مشاور رئیس دانشگاه اسکودار و استاد علوم سیاسی و روابط بین الملل در ترکیه و عضو مرکز تحقیقاتی دانشگاه آکسفورد در گفتگو با خبرنگار سایت ترکی (استانبولی) پشت پرده تنشهای اخیر میان مسکو و باکو را ارزیابی کرده است. مشروح گفتگو از نظر میگذرد:
تنش بین روسیه و جمهوری آذربایجان به چه معناست؟
تنش بین دو کشور در دسامبر ۲۰۲۴ به وضوح نمایان شد، زمانی که یک هواپیمای خطوط هوایی جمهوری آذربایجان توسط یک موشک روسی سرنگون شد و روابط روسیه و آذربایجان به شدت متشنج گردید. اما بازداشت تقریباً ۵۰ شهروند آذربایجانی و مرگ مشکوک دو نفر از این بازداشتشدگان در یکاترینبورگ در هفته گذشته، عملاً این تنش را تشدید کرد. هجوم تلافیجویانه آذربایجانیها به دفتر اسپوتنیک، دستگیری خبرنگاران و تعطیلی مراکز فرهنگی روسیه نشاندهنده این است که روابط به سمت یک نقطه بحرانی پیش میرود.
پیشینه این گسست شدید، صرفاً ناشی از مجموعهای از اشتباهات دیپلماتیک یا واکنشهای عجولانه نیست. در واقع، مسئله بسیار عمیقتر و استراتژیکتر از آن است. آذربایجان مدتهاست که به دنبال ایجاد مسیرهای امنیتی و ائتلافهای جدید برای خروج از سایه مسکو و نزدیکتر شدن به سیستم غربی است.
دلیل اهمیت جمهوری آذربایجان به ائتلافهای جدید و رویگردانی دیپلماتیک از روسیه چیست؟
با افزایش اهمیت و فعالیت دولتها در عرصه بین الملل، چالشها نیز به همان اندازه افزایش مییابند. اکنون دیگر به جای مفهوم کلاسیک دیپلماسی چندجانبه (multilateralism)، از «چندجانبهگرایی» (minilateralism) صحبت میکنیم. به عبارت دیگر، دولتها به جای اتحادهای مبتنی بر بلوکهای بزرگ و ثابت، به دنبال تشکیل ائتلافهای کوچک، متمرکز بر موضوعات خاص، با دامنه محدود و در عین حال کاربردی هستند.
به نظر میرسد باکو نیز به دنبال فرصتهایی است و قصد دارد در مسیری جدید که بین هند، اسرائیل، کشورهای خلیج فارس و ایالات متحده آمریکا در حال شکلگیری است، خود را تثبیت کند. اگرچه این یک پیمان رسمی نیست، اما زمینه را برای یک اتحاد کاربردی فراهم میکند.
چرا در دهههای اخیر دولتها به دنبال ائتلافهای مختلف در ابعادی کوچکتر هستند؟
ناپلئون بناپارت میگوید: «اتحادها مانند شبنم صبحگاهی هستند؛ که با اولین پرتوهای خورشید ناپدید میشوند.» و او کاملاً درست میگفت. اتحاد بین دولتها، چه موقت و چه ساختاری نهادینهشده، بر اساس منافع شکل میگیرد و لحظهای که این منافع همخوانی نداشته باشند، بسیاری از روابط سیاسی که به عنوان دوستی و برادری شناخته میشوند، کنار گذاشته میشوند.
دلیل این امر آن است که دولتها منافع ملی خود را بر اهداف کلی ائتلافها اولویت میدهند. زمانی که تغییراتی در موازنه قدرت جهانی رخ میدهد، شاهد تغییرات اساسی در ائتلافها خواهیم بود. به عنوان مثال، زمانی که یک بازیگر جدید با توانایی ایفای نقش بالاتری در عرصه بینالمللی ظاهر میشود، دولتها به سمت ائتلاف با آن بازیگر میروند تا منافع ملی خود را تأمین کنند. همچنین ممکن است دولتی بر اساس منافع ملی از ائتلافی که سالها در آن حضور داشته، جدا شود.
رویدادهایی مانند عضویت فعلی برخی از اعضای سابق پیمان ورشو در ناتو، توانایی سازمان همکاری شانگهای در جذب کشورهای رقیب و خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، همگی نمونههایی از این تغییرات پویا در ائتلافها هستند. تاریخ پر از چنین تغییراتی است.
اعضای سابق اتحاد جماهیر شوروی امروز مسیرهای متفاوتی را طی میکنند. در سالهای اخیر، برخی از کشورهای عضو اتحاد جماهیر شوروی سابق در حال ادغام در سیستم غربی هستند و به عضویت ناتو درآمدهاند. برخی از این دولتها به خاطر دوری از ائتلافشان با روسیه بهای سنگینی را میپردازند، مانند گرجستان و اوکراین. در حال حاضر، ما شاهد افزایش تنشها بین آذربایجان و روسیه هستیم و به نظر میرسد که اوضاع ممکن است تشدید شود.
روسیه سیاست باکو در چرخش به سمت غرب را چگونه میبیند؟
واضح است که روسیه کشوری را که به مسیر جایگزین در مرزهای خود (مرزهای اتحاد جماهیر شوروی) میپیوندد و به سمت ائتلاف با کشورهای غربی حرکت میکند، تحمل نخواهد کرد. به نظر میرسد که روسیه، مشابه گرجستان و اوکراین، به دنبال کنترل جمهوری آذربایجان از طریق زور نیست؛ نوع رفتار روسیه نشان میدهد که فعلاً تمایلی به دشمنتراشی ندارد و نمیخواهد با آذربایجان مانند گرجستان و اوکراین برخورد کند.
فراموش نکنیم که جنگ ایران و اسرائیل اهمیت حیاتی دسترسی به انرژی را بیش از پیش نمایان کرده است. ظهور جمهوری آذربایجان به عنوان یک بازیگر مهم در تأمین گاز اروپا میتواند یکی از مؤثرترین اهرمهای روسیه علیه غرب را از بین ببرد. همچنین، جنگ کریدور تجاری نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است. پیشنهاد یک مسیر جایگزین از طریق کریدور زنگزور، بهجای مسیر ارمنستان و ترکیه، آذربایجان را در یک بازی سیاست خارجی متفاوت قرار میدهد. بنابراین، مهمترین مسئله این است که باکو، با توجه به موقعیت ژئوپلیتیکی خود، ممکن است در آینده خشم مسکو را برانگیزد و حتی احتمال بحران جدیدی مشابه بحران اوکراین را ایجاد کند.