خانواده و سبک زندگی

نقش والدین در خط مقدم جنگ رسانه‌ای

به گزارش خبرنگار مهر، نشست خبری والدین در خط مقدم جنگ رسانه‌ای با هدف بررسی راهبردهای پدافند روانی و رسانه‌ای برای والدین و مربیان عصر امروز در مؤسسه تبیان برگزار شد.

تبیان پیشگام در پژوهش‌های حوزه نوجوان است

محسنی‌فرد، مدیر میز نوجوان در مؤسسه تبیان، در سخنانی با اشاره به رویکرد پیش‌نگر این مؤسسه در حوزه نوجوان گفت: تبیان مؤسسه‌ای است که پیش از آن‌که فضای کشور به سمت ترند شدن موضوع نوجوان برود، به این موضوع پرداخته است. بخش پژوهشی تبیان در پرداختن به موضوع نوجوان، به یک سوژه ملی ورود کرده است.

وی با اشاره به ابعاد پژوهشی فعالیت‌های تبیان در این زمینه افزود: ما در بازه زمانی فعلی، کاملاً در مرحله توصیف گام برداشتیم و پروژه نوجوان، در واقع به یک سوال توصیفی پاسخ می‌دهد.

محسنی‌فرد همچنین با تأکید بر رویکرد علمی و دقیق مؤسسه در این مسیر اظهار کرد: امروز می‌توانیم با شجاعت از رویکردهایمان در حوزه نوجوان سخن بگوییم و این نقطه قوت بزرگی برای ماست.

پس از بحران اخیر، انسجام رسانه‌ای و روایت‌سازی صحیح حیاتی است

محمد احسان خرامید، فعال رسانه‌ای و فضای مجازی، با اشاره به شرایط بحرانی اخیر کشور اظهار کرد: ریشه برگزاری جلسات اخیر، عبور از بحرانی است که پشت سر گذاشته‌ایم. این بحران، چه جنگ سخت باشد و چه جنگ رسانه‌ای، نیازمند مدیریت رسانه‌ای دقیق است و پیش از هر اقدامی باید بدانیم چه اتفاقی برای ما رخ داده است.

وی افزود: در شرایط پساجنگ، اگرچه ممکن است آتش‌بسی برقرار شده باشد، اما آمادگی ما باید همچنان حفظ شود. اکنون موج اخبار به گونه‌ای جامعه را دربر گرفته که تمام اقشار و سلیقه‌ها را درگیر کرده و انسجام ملی خاصی به وجود آمده است. جامعه ناخواسته در معرض جنگی قرار گرفته که هم در عرصه سخت و هم در عرصه روانی نمود دارد؛ از حملات پهپادی گرفته تا روایت‌هایی که در اخبار، تصاویر و گزارش‌ها منتقل می‌شوند.

خرامید تأکید کرد: در این شرایط، مردم در حالی روزمرگی خود را طی می‌کنند و به محل کار یا منزل خود می‌روند که در برخی موارد هیچ وسیله دفاعی یا نظامی در محل حادثه وجود نداشته و با اتفاقاتی روبه‌رو شده‌اند که باید به‌خوبی روایت می‌شد. در ساعات اولیه بحران، اگر مدیریت رسانه‌ای دقیق انجام نمی‌گرفت، روایت‌ها ممکن بود به سمتی هدایت شوند که دیگر قابل اصلاح نباشند. وی افزود: دشمن زمانی موفق است که انسجام خانوادگی از بین برود و فردی که برای انجام وظایفش از منزل خارج می‌شود، تمرکز کافی نداشته باشد چه آن فرد در پدافند هوایی فعال باشد، چه در رسانه ملی و چه در مشاغل خدماتی که آن روزها حیاتی بودند.

وی نقش والدین را در این میان بسیار مهم دانست و گفت: والدین باید در زمینه کنترل اخبار و نحوه مصرف آن، مسئولانه عمل کنند و اطلاعات را به شکلی صحیح به فرزندان خود منتقل کنند. ما با کودکان در سنین مختلف مواجهیم و باید روایت‌هایی به آن‌ها ارائه دهیم که هویت‌ساز و آرامش‌بخش باشد.

این فعال رسانه‌ای ادامه داد: ما اکنون بیشتر با جنگ رسانه‌ای روبه‌رو هستیم؛ جنگی که در آن روایت‌های تحریف‌شده، قهرمان‌سازی‌های اغراق‌آمیز یا برعکس، تخریب قهرمانان را شاهدیم. بسیاری از قهرمان‌ها زیر دست‌وپای این روایت‌های نادرست در حال تلف شدن هستند و این وضعیت به باور و امید مردم آسیب می‌زند.
از نگاه وی، این بخش از جنگ بسیار خطرناک‌تر از جنگ سخت است، چراکه معنویات خانواده را هدف گرفته و به آن لطمه می‌زند.

خرامید تأکید کرد: در این روزها، بیش از هر زمان دیگری نیاز به آرامش معنوی احساس می‌شود. شاید در روزهای عادی، معنویت به خاطر حجم زیاد اطلاعات کم‌رنگ شود، اما در این شرایط بحرانی، معنویت باید به شکل برجسته‌تری در رسانه و زندگی روزمره حضور داشته باشد.

وی به مقوله الگوسازی و روایت‌پردازی درباره قهرمانان اشاره کرد و گفت: ما باید بتوانیم قهرمانان واقعی را به فرزندان خود معرفی کنیم. برخی چهره‌های ورزشی که تا دیروز با موفقیت‌شان مردم را خوشحال می‌کردند، ممکن است امروز حرکاتی انجام دهند که نیازمند تفسیر درست برای نوجوانان است. والدین باید ابتدا خودشان به درک صحیحی از مسائل برسند و سپس روایت‌های سازنده و امیدآفرین را به فرزندان منتقل کنند.

خرامید در اظهار داشت: ما در حال حاضر با سه تا چهار مقوله اصلی مواجهیم مدیریت رسانه‌ای، روایت‌سازی، تقویت معنویت، و الگوسازی صحیح برای کودکان و نوجوانان که در کنار هم می‌توانند نقش مهمی در عبور از شرایط بحرانی ایفا کنند.

در بحران‌ها مفاهیم خالی می‌شوند

حسین حق‌پناه، مدرس سواد رسانه‌ای، با اشاره به تجربیات رسانه‌ای خود در ایام جنگ اخیر، از لحظاتی سخن گفت که در آن، مرزهای مفاهیم، رابطه‌ها و واژه‌ها در شرایط بحرانی از میان می‌روند و همه‌چیز رنگ دیگری به خود می‌گیرد.

وی با یادآوری مقدمه کتاب «رشد» از آیت‌الله حائری، که با دوستی متین حیدری در نشستی بررسی شده بود، گفت: در لحظه‌های بحرانی تاریخ، واژه‌ها، افکار و رابطه‌ها حدود خود را از دست می‌دهند و از مفهوم تهی می‌شوند. در چنین وضعیتی، همه‌چیز جایش را با دیگری عوض می‌کند، چون مرزها شکسته‌اند.

حق‌پناه با اشاره به ایام جنگ ۱۲ روزه اخیر و نقش رسانه‌ها، به‌ویژه شبکه امید، افزود: در بحران، ما وارد اکنون می‌شویم؛ دیگر زمان تحلیل، توصیف، مباحثه یا تکثر آرا نیست. آنچه در آن لحظه کارگر است، اقدام و عمل است.

وی با توصیف صحنه‌ای از ظهر روز اول جنگ، تصویری از تلاش دسته‌جمعی فعالان حوزه نوجوان و رسانه را ارائه داد: در یک سالن غذاخوری نزدیک استودیو، چیزی حدود ۳۰ تا ۴۰ نفر از استاد دانشگاه، معلم، نویسنده، فعال رسانه‌ای، مجری، خاله‌ها و عموهای برنامه کودک، همه در تکاپو بودند. یکی جدول می‌کشید، دیگری قرآن باز می‌کرد و تمثیل درمی‌آورد، فردی دیگر به سراغ کتاب‌های حاج آقا قرائتی می‌رفت و هرکس به فراخور خبرهایی که می‌رسید، سعی می‌کرد پاسخی برای لحظه بحران پیدا کند.

حق‌پناه ادامه داد: هر خبری که می‌رسیدحمله شد یا نشد؟، پدافند فعال شد یا نه؟، خبر شهادت کی رسید؟ باعث می‌شد افراد تلاش کنند از هرآنچه در گذشته داشتند، استفاده کنند و در همان لحظه به مجری‌ای که در آستانه رفتن روی آنتن بود، برسانند. کار به جایی رسیده بود که برخی خودشان تبدیل به کنشگران صحنه شده بودند.

وی در بخش دیگری از سخنانش، با تأکید بر لزوم تعیین تکلیف پیشینی با مفاهیم و جایگاه‌ها، گفت: در شرایط بحران، روراستی با خودمان آغاز می‌شود. اینکه ما باید از قبل مشخص کرده باشیم که نسبت‌مان با مفاهیمی چون نوجوان، خانواده، و کنشگری چیست.

حق‌پناه همچنین بر اهمیت تصویر ذهنی ما از نوجوان تأکید کرد و پرسید: نوجوان برای ما چیست؟ گودزیلا؟ شترمرغ؟ کرم ابریشمی در پیله؟ این تصور ما از نوجوان، در بحران خودش را نشان می‌دهد. اینکه آیا در گفتگو با نوجوان می‌گوئیم نترس، چیزی نشده، آرامش را حفظ کن یا او را کنشگر، عامل، و تولیدگر می‌بینیم؟ این‌ها همه به ادبیات و گفت‌وگوی پیشین ما برمی‌گردد.

باید با نسل چهارم انقلاب وارد دیالوگ واقعی شویم

مدرس سواد رسانه‌ای، با اشاره به وضعیت کنونی جامعه در مواجهه با بحران‌ها، گفت: ما با توهم انسجام ملی روبرو هستیم. توهمی که خود را در قالب شناخته‌شدگی و جمع‌گرایی نشان می‌دهد، اما در واقعیت کارکرد موقتی و سطحی دارد.

وی در ادامه افزود: در شرایط بحران، عده‌ای حاضرند فقط به طور موقت اختلافات را کنار بگذارند و درباره آن‌ها حرف نزنند، اما پس از بحران، این توهم انسجام از بین می‌رود و شکاف‌ها دوباره خود را نشان می‌دهند. فرصت پساجنگ، فرصتی واقعی برای بازسازی اجتماعی است. جایی که می‌توان با هم نشست و پرسید: آیا واقعاً گسل‌ها قابل ترمیم هستند؟ آیا من واقعاً از سوی دیگران پذیرفته شده‌ام؟

حق‌پناه تاکید کرد: نشانه‌هایی که در این مدت مشاهده کردیم، حاکی از نوعی عدم پذیرش متقابل در همه طرف‌هاست. پیام‌هایی از جناح چپ و راست، از رسانه‌ها و فضای مجازی می‌آید که می‌خواهد وحدت و انسجام را به نمایش بگذارد، اما واقعیت این است که بسیاری از ما هنوز نتوانسته‌ایم به پذیرش واقعی برسیم. ما حاضریم رشیدپور را بیاوریم شبکه سه، یا نیمرخ با حضور امیرحسین مدرس و حسین حق‌پناه ساخته شود، اما این‌ها بیشتر نشانه پذیرش موقتی‌اند.

وی افزود: مسئله این است که آیا ما فقط برای بحران بعدی آماده می‌شویم یا واقعاً در حال ساخت جامعه‌ای منسجم‌تر هستیم؟ آیا واقعاً قرار است با ایران خدایی و امام حسینی، صفوف درهم فشرده‌تر ایجاد کنیم یا همان واژگان و روابط پیشابحران دوباره بازتولید می‌شوند؟

حق‌پناه در بخش دیگری از سخنانش، خطاب به مسئولان فرهنگی و فعالان اجتماعی گفت: وقتی از نوجوان ایرانی حرف می‌زنیم، نباید فقط به نوجوان بسیجی یا نویسنده یا عضو انجمن اسلامی یا نوجوانی که پای شبکه امید می‌نشیند فکر کنیم. ما باید از خود بپرسیم کدام تیپ از نوجوانان را اصلاً به حساب نیاوردیم؟ با کدام گروه از نوجوانان تا امروز هیچ دیالوگ مشترکی نداشتیم؟ مثلاً در این دوازده روز، نوجوان گیمر ما کجا بود؟

وی در پایان تاکید کرد: حالا فرصت و دعوتی پیش روی ماست برای شناخت این نوجوانان، برقراری دیالوگ با آن‌ها و پذیرش واقعی‌شان. اگر باور داریم آن‌ها می‌توانند عامل نسل چهارم انقلاب اسلامی باشند، باید متناسب با ظرفیتشان به آن‌ها نقش بدهیم. زیرا این جهانِ انسان‌هاست که تعیین می‌کند ما از چه ساعتی در تاریخ صحبت می‌کنیم. و این نکته‌ای بسیار مهم است.

نقد به فضای گفتمانی کشور

محمدامین سلیمی، مجری و سردبیر سابق خبرگزاری دانشجو، در ادامه به نقد فضای گفتمانی کشور پرداخت و از تجربه‌های شخصی خود در رسانه و ارتباط با نوجوانان گفت.

سلیمی با اشاره به برخوردی که با مخاطبی عجیب و غریب داشته است، گفت: من حقیقتش سابقه زیادی در مواجهه با چنین مخاطبی نداشتم. جالب هم هست که آقای حق‌پناه هم از همین دریچه ورود کرد و ناخودآگاه پاسخ سوال شما را داد.

وی با تأکید بر ضعف گفتمان و ادبیات رایج در کشور گفت: هفته گذشته داشتم فکر می‌کردم که ما به لحاظ ادبیات، به لحاظ کلمه، به لحاظ گفتمان بسیار لاغریم. مثلاً ادبیات‌مان خارج از دوگانه اصلاح‌طلب اصولگرا تعریف شده بود، آن هم ماها که فکر می‌کردیم در حوزه انسجام اجتماعی کار کرده‌ایم.

سلیمی با اشاره به اولین تجربه حضور زنده‌اش در آنتن رادیو در ساعت ۶ صبح یک روز جمعه، بیان کرد: من با ترس از خواب بیدار شدم تا آرامش خودم را حفظ کنم. سه چهار هفته اینطور بود. بزن و بکش. این کلمه ادبیات به همین معناست. شما به من می‌گوئید توهم فاشیست دارم، اما من می‌گویم نه؛ ادبیات خودم را دارم. ما این را با بچه‌ها حرف می‌زنیم.

وی با اشاره به فعالیت‌های اخیرش در زمان جنگ و گفتگو با نوجوانان افزود: من در همین ایام جنگ با نوجوان‌ها بیرون رفتم. مخاطب من نوجوان‌ها بودند. برای خودم این را خروجی کردم که اصالت با دعواست. یک دعوایی هست؛ کسی را از این دعوا نباید دور کرد. دور از دعواها، بزرگ نمی‌شوید. اما نباید وارد نزاعات بی‌هدف شد. نباید دنیای نوجوان‌ها را آلوده کرد. سری ماجرا این است: اصالت با دعواست، اصالت با انسجام فعال است، دعوا شکل می‌گیرد، اما موضوع دعوای اصیل کجاست؟

نظام تربیتی کشور فاقد سازوکار مشخص برای تربیت نوجوان است

مجری و سردبیر سابق خبرگزاری دانشجو، در سخنانی انتقادی با اشاره به خلأ موجود در نظام تربیتی کشور گفت: آنچه امروز در حوزه تربیت نوجوان مشاهده می‌شود، نبود یک سازوکار مشخص و منسجم است. نظام به‌طور ساختاری تربیت را مسئله خود نمی‌داند و برای آن طراحی مشخصی ندارد.

وی افزود: امروز نوجوان در فضای مدرسه و تشکل‌های دانش‌آموزی به‌وضوح می‌بیند که چه کسی تشویق می‌شود و با چه رفتاری برجسته می‌شود. او در نتیجه به‌طور طبیعی الگو می‌گیرد و می‌گوید من اگر مثل فلانی باشم، مورد تأیید قرار می‌گیرم. این یعنی تصویری که از آدم خوب ساخته می‌شود، به‌شدت جای سوال دارد.

سلیمی با اشاره به نقش روایت‌سازی در تربیت نوجوان گفت: روایت کنونی از یک خانواده آمریکایی برای نوجوان ما واضح‌تر و ملموس‌تر از روایت خانواده ایرانی است. نوجوان ما می‌داند مادر آمریکایی چه می‌کند، اما نمی‌داند مادر ایرانی در یک خانواده متعهد چه نقشی دارد. حتی وقتی یک نوجوان قاتل در لبنان مورد توجه رسانه قرار می‌گیرد و از او مادر هفته می‌سازند، این هم تربیت است. همین لحظه‌ها تربیت را شکل می‌دهد.

وی افزود: مسئله رسانه امروز، خلق کلمه است. کلمه‌ها تصویر می‌سازند و روایت خلق می‌کنند. وقتی به شما می‌گویم سیسمونی، بلافاصله تصویری در ذهن‌تان ساخته می‌شود. در حالی که ما در حوزه نوجوان، حتی یک تصویر مؤثر از یک نوجوان فداکار هم نداریم. مثلاً نوجوانی که بگوید من ده سالمه، اما خوبم، پدر و مادرم را نگران نمی‌کنم، برادرم را تنها نمی‌گذارم. این تصویرها باید ساخته شود.

سلیمی در پایان تأکید کرد: امروز نوجوان ما با خشمی فروخورده نسبت به بی‌ثباتی‌های زندگی روزمره روبه‌روست. این نوجوان نیاز به برنامه، امید و معنا دارد. تربیت باید بتواند این نیاز را پاسخ دهد، نه اینکه فقط به شعاری بی‌محتوا بسنده کند. باید بدانیم نظام مطلوب، کدام ارزش‌ها را به ما می‌دهد و چه معنایی از زندگی می‌سازد.

چرخه ارتباطات خانوادگی در ایران دچار اختلال شده است

محمد لسانی، کارشناس و فعال رسانه‌ای، با اشاره به تحولات گسترده در حوزه ارتباطات در ایران، تأکید کرد که چرخه ارتباطات در جامعه، به‌ویژه در خانواده‌ها، دچار اختلال و آنومی شده است.

لسانی مطرح کرد: هر کسی در جمع امروز یک بستر و زمینه‌ای دارد. آقای سلیمی مثلاً سال‌هاست بر محور عدالت موضوعات را صورت‌بندی می‌کند. او به‌خاطر تجربه زیسته‌اش می‌تواند نقشه‌ای را برای مسائل مختلف ترسیم کند.

وی با اشاره به حوزه علاقه‌مندی‌اش در ارتباطات و رسانه، افزود: جامعه ایرانی به‌خاطر غلبه فرهنگ شفاهی، ارتباط رو در رو، و گرمای خاص تعاملات انسانی، ویژگی‌هایی دارد که در بسیاری از کشورها دیده نمی‌شود. این در حالی است که رسانه‌ها به دلیل سیاست‌گذاری‌های نادرست، موجب اختلال در هویت خانواده‌ها و گرمی ارتباطات شده‌اند.

لسانی ادامه داد: در سال ۱۳۹۲، تنها دو میلیون گوشی هوشمند در ایران وجود داشت اما اکنون از ۱۶۰ میلیون گوشی گذشته‌ایم. در یک دهه، شاهد رشد ۸۰ برابری ابزارهای ارتباطی بوده‌ایم که باعث بی‌معنایی ارتباطات شده است. ارتباطاتی که پیش از این بین اعضای خانواده بود، اکنون به صفحات گوشی منتقل شده است.

وی تصریح کرد: به‌طور متوسط، روزانه ۱۵۰ تا ۱۱۰۰ بار به صفحه گوشی نگاه می‌کنیم. این نگاه‌ها که قبلاً معطوف به اعضای خانواده بود، حالا به دستگاه‌ها منتقل شده است. نتیجه این است که چرخه ارتباطات دچار اختلال شده و ما دچار پریشانی و نوعی آنومی در ذهن و ارتباطات شده‌ایم.

لسانی افزود: وزارت ارتباطات کارهایی انجام داده، اما به نظر من هنوز اتصال مؤثری بین پلتفرم‌ها برقرار نشده است. مردم باید بین پلتفرم‌هایی مثل واتساپ، تلگرام، بله و ایتا جابجا شوند و این موجب شکل‌گیری ۵۶ قانون ذهنی در خانواده‌ها شده است.

وی همچنین به اختلال در ارتباط بین حاکمیت و جامعه، و نیز خانواده با کودک و نوجوان اشاره کرد و گفت: اکنون کانال‌های ارتباطی زیاد، آشفته و بعضاً پنهان هستند. برخی پلتفرم‌ها اصلاً در سیاست‌گذاری‌های فرهنگی کشور جایی ندارند، در حالی که تربیت رسانه‌ای بچه‌ها در همین فضاها در حال شکل‌گیری است، آن هم به شکل نامرئی برای خانواده و حاکمیت.

لسانی در ادامه با اشاره به تماس یک پزشک تبریزی گفت: پزشکی از تبریز که در خارج از کشور جراحی می‌کند به من زنگ زد و گفت بچه‌اش کنکوری است و برایش بهترین لپ‌تاپ را تهیه کرده، اما چند هفته است که پسرش در اتاق را بسته و ترک تحصیل کرده. وقتی از من به‌عنوان استاد سواد رسانه‌ای کمک خواست، فهمیدم مسئله فراتر از ابزار است، بلکه به سواد رسانه‌ای و مسیر نامرئی‌ای که بچه‌ها در آن افتاده‌اند، مربوط می‌شود.

وی اظهار کرد: چرخه ارتباطی موجود موجب پریشانی و آشفتگی در سطوح مختلف شده است. هم تربیت، هم صمیمیت و هم ارتباطات دچار بحران هستند.

مجراسازی، محتواسازی و عاطفه‌سازی، سه‌ضلعی گمشده ارتباطات امروز خانواده و حاکمیت است

کارشناس و فعال رسانه‌ای، با انتقاد از وضعیت فعلی ارتباطات رسانه‌ای در کشور، تأکید کرد: در ایام جنگ، صداوسیما روشن بود چون مردم دنبال زیرنویس‌ها و اخبار بودند، اما امروز حتی در خانه‌های مذهبی و انقلابی هم تلویزیون خاموش است. سوال اینجاست که راه گفت‌وگوی ما با جامعه کجاست؟

لسانی افزود: ظرفیت ارتباطی ما کجاست؟ امروز وقتی می‌خواهیم حرفی بزنیم، باید طرات رسانگی داشته باشیم؛ یعنی چندمحیطی باشیم. باید در مسجد برویم، در فرهنگسرا باشیم، در اینستاگرام لایو داشته باشیم، در ایتا فعالیت کنیم، در تلویزیون حاضر باشیم. تازه شاید آن موقع ما را بشناسند. در هرجایی که بودیم، رفتیم، اما ساختارهای ارتباطی جامعه اعتبارشکنی شده‌اند و حاکمیت و سیاست‌گذار نسبت به آن بی‌تفاوت بوده‌اند.

وی با اشاره به رویدادهای اخیر جنگی، گفت: در جریان جنگ ۱۲ روزه، کمپین اصلی ما تحریم دیدن شبکه ایران اینترنشنال بود. این مضحک است. دشمنی که به ما حمله می‌کند، یک شبکه دارد و ما می‌گوئیم لطفاً نبینید! خب حاکمیت با چه زبانی بگوید؟ ما باید سه کار انجام دهیم: مجراسازی، محتواسازی و عاطفه‌سازی.

لسانی با بیان اینکه این سه مؤلفه به سواد رسانه‌ای گره می‌خورند، افزود: ما باید در خانواده برای فرزندان خود مجراسازی کنیم. مثلاً من برای دختر ۱۱ ساله‌ام که بیان و روابط عمومی خوبی دارد، هنوز گوشی هوشمند نگرفته‌ام. اما یک گروه محتوایی برایش طراحی کرده‌ام که روزانه حدود ۲۰ محتوا در موضوعات مختلف سیاسی، فرهنگی و بین‌الملل با سطح فهم او در آن قرار داده می‌شود. مثلاً از تبیان نوجوان استفاده می‌کنیم. حتی اسم گروه را خودش گذاشت مهیارخان.

وی ادامه داد: این محتواسازی برای ورود به کنشگری است. ما باید از مصرف‌کننده منفعل رسانه، کنشگر بسازیم. متأسفانه در ایران سواد رسانه‌ای بیشتر به اسم عشاق و اساتیدی که نام نمی‌برند وابسته است، در حالی که سواد رسانه در جهان معادل خلاقیت و تولید است. اما ما هنوز سواد نقد و تولید را به نسل جدید منتقل نکرده‌ایم.

لسانی در بخش دیگری از سخنانش به موضوع عاطفه‌سازی پرداخت و گفت: ما باید احساس تولید کنیم. در حوزه داده‌کاوی، تحلیل احساسات فضای مجازی را انجام می‌دهیم. وقتی ضدانقلاب موفق می‌شود، نمودار خشم بالا می‌رود. اما وقتی جشن ملی داریم، مثل صعود به جام جهانی یا برد والیبالیست‌ها، نمودار شادی بالا می‌رود. امروز دشمن به‌خوبی راهبرد تولید حس خوب را فهمیده است.

وی با اشاره به خانواده به عنوان مهم‌ترین لایه اجتماعی، گفت: در خانواده چقدر تولید حس داریم؟ چقدر کنش عاطفی داریم؟ حتی کنش‌های مناسکی هم نداریم. مثلاً در سریال This is Us که بعضی آن را یو.اس ترجمه می‌کنند، می‌بینید خانواده‌ای با یک برادر همجنس‌گرا، یک مادر آلزایمری، پدربزرگ الکلی و بچه فراری، با وجود همه این واگرایی‌ها، با ریچوال‌ها و مناسک مشترک کنار هم‌اند. مثلاً هر ژانویه مرغ شکم‌پر می‌خورند، یا در جولای در فلان پارک با هم راه می‌روند. این مناسک، تولید حس و عاطفه می‌کند.

لسانی افزود: ما در خانواده‌ها از ابزارهای مدیریت احساس فاصله گرفته‌ایم. ابزارهای رسانه‌ای، دیوایس‌ها، مدیریت چرخه اطلاعات را با اختلال مواجه کرده‌اند. ما باید برگردیم به تولید حس، مناسک، ارتباط و ساختن مسیر ارتباطی پایدار بین خانواده، جامعه و حاکمیت.

وی در پایان تأکید کرد: ما هنوز مسیرهای ارتباطی مؤثر با نسل جدید را نیافته‌ایم. اگر فرصتی باشد، در دور بعدی گفتگو، پیشنهادهایی برای خانواده‌ها در این زمینه ارائه خواهم داد.

مهم‌ترین راهبرد در مواجهه با بحران

حسین حق‌پناه، مدرس سواد رسانه‌ای، در سخنانی پیرامون واکنش نوجوانان به بحران‌های اجتماعی اخیر گفت: هیجانات نوجوانان در ۴۸ ساعت ابتدایی بحران از جنس ترس، امید و ابهام بود. میزان ابهام در این دوران به شدت بالا بود و این مسئله در پیامک‌هایی که دریافت می‌کردیم کاملاً مشهود بود.

وی افزود: پیامک‌ها به دو دسته اصلی تقسیم می‌شدند. دسته نخست بیشتر مربوط به سبک زندگی و مسائل روزمره مانند مدرسه، آموزش، کنکور، امتحانات تیزهوشان، یا حتی دغدغه‌هایی مثل قطعی اینترنت، بازی‌های رایانه‌ای و خرید رفتن بود. اما در لایه‌ای میانی، نوجوانانی بودند که پرسش‌هایی با ماهیت دانشی مطرح می‌کردند، از جمله اینکه چرا جنگ شروع شده، تا چه زمانی ادامه دارد، یا چرا شعار مرگ بر اسرائیل و آمریکا می‌دهیم.

حق‌پناه با اشاره به واکنش نوجوانان نسبت به مسائل ژئوپلتیک عنوان کرد: گاهی یک سوال ساده از سوی مجری برنامه، مثل تنگه هرمز چیست؟ باعث انبوهی از پیامک‌ها می‌شد که در آن نوجوانان می‌پرسیدند تنگه هرمز کجاست، چگونه بسته می‌شود یا باز می‌شود. حتی پس از شروع جنگ نیز نوجوانان سؤالاتی در زمینه کنشگری در بحران داشتند. مثلاً اینکه اگر بخواهم امدادگر شوم باید چه کار کنم؟ یا چطور می‌توانم در محله‌ام اقدام مؤثری انجام دهم؟

این مدرس سواد رسانه‌ای، نقش خانواده را در لحظات ابتدایی بحران بسیار کلیدی دانست و تصریح کرد: در شرایطی که ترس و ابهام زیاد است، تنها خانواده می‌تواند ارتباط مؤثر، شنوندگی و پذیرش را فراهم کند. یکی از چالش‌های روان‌شناختی که با خانواده‌ها مطرح می‌کردیم این بود که باید ترس نوجوان را بپذیرند. نپذیرفتن ترس باعث می‌شود نوجوان در درون خود با بحران مواجه شود، اما اگر ترس پذیرفته شود، می‌توان برای کنترل و هدایت آن برنامه‌ریزی کرد.

حق‌پناه در ادامه گفت: وقتی نوجوان در خانه احساس خفگی و بی‌معنایی می‌کند و ترجیح می‌دهد برود با اسرائیل بجنگد تا اینکه در خانه بماند، این یک پیام معنادار است. این مسئله مرا به یاد بحران‌هایی انداخت که در آن، والدین در حال دعوا بودند و نوجوان میان آن‌ها گیر افتاده بود. در این شرایط، نقش خانواده بیش از پیش برجسته می‌شود.

وی با بیان اینکه استراتژی کلان ما باید رها کردن نوجوان باشد، توضیح داد: رها کردن به معنای بی‌توجهی نیست؛ بلکه یعنی پس از پذیرش احساسات و برقراری گفت‌وگو، به نوجوان اجازه دهیم خودش مسیر کنشگری‌اش را پیدا کند. باید محیط‌هایی فراهم کنیم که نوجوان در آن تمرین کرده باشد، افراد قابل اعتمادی را شناخته باشد و بتواند با آن‌ها تعامل کند. در این فضاست که می‌توان به نوجوان فرصت نقش‌آفرینی داد.

وی با تأکید بر اهمیت کنشگری نوجوان در بحران‌ها گفت: کلیدواژه مهم ما در این شرایط این است: الان که وقت داریم، انفعال نوجوان را باطل کنیم. نوجوانی که فعال و مسئله‌مند باشد، می‌تواند به جای واکنش‌پذیری، کنش‌گر باشد. در مقابل، ادبیاتی که والدین با آن نوجوان را تنبل یا بی‌عار می‌خوانند، او را از درک مسئله دور می‌کند.

حق‌پناه در پایان اظهار داشت: اگر والدین یا مربیان بلد نیستند چگونه نوجوان را هدایت کنند، باید محیط‌هایی را بیابند که نوجوان در آنجا بتواند مسئله پیدا کند، درد و رنج را تجربه کند و برای مواجهه با آن‌ها آماده شود. متأسفانه در سبک زندگی‌ای که برای فرزندان خود طراحی کرده‌ایم، همواره به دنبال رنج‌زدایی بوده‌ایم. اما بحران‌ها با تمام رنج‌های انکارناپذیرشان به زندگی نوجوان وارد می‌شوند و اگر او پیش‌تر رنجی را مدیریت نکرده باشد، با بحران ناتوانی مواجه می‌شود. این نکته‌ای بسیار مهم و کلیدی است.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
آماده برای کشف ی سفر مجازی … ورزش با ساعت هوشمند عکاسی با طعم هدفون های 2023