صحنههایی دردناکتر از ترور شهید رضایی نژاد را در جنگ اخیر دیدم

به گزارش خبرگزاری مهر، شهره پیرانی در نشست زهرا بهروزآذر معاون امور زنان و خانواده رئیس جمهور با مشاوران امور زنان و خانواده وزرا و نمایندگان دستگاههای اجرایی، اظهار کرد: جنگ برای ما جنگ ۱۲ روزه نبود بلکه بیش از ۶ هزار روز است که درگیر جنگ هستیم. بسیاری از دوستان خود را همراه با خانواده از دست دادیم.
وی با اشاره به اینکه احتیاج داریم یک پژوهش در معاونت زنان درباره جنسیت و جنگ انجام شود، توضیح داد: جنگ با سوانح متفاوت است. اضطراب و ترس منتشری که جنگ ایجاد میکند متفاوت است. من صحنههای بدی دیدم، صحنههای خیلی دردناکتر از صحنه ترور همسرم را دیدم. به منزل آقای ذوالفقاری رفتیم که هنوز پیکر ایشان و پسرشان پیدا نشده بود. پیکر همسر ایشان پیدا شده بود و انفجار ایشان را به ساختمان بغلی برده بود. تنها یک پا پیدا شد. نمیدانستند این پای آقای ذوالفقاری است یا پای پسرشان است. بعد از دو روز پیکر کاملاً سوخته دکتر ذوالفقاری پیدا شد. تعداد زیادی از همسایهها نیز شهید شدند.
مشاور امور زنان و خانواده رئیس سازمان انرژی اتمی، ادامه داد: بر سر صحنه شهادت مینوچهر و همسرش رفتیم. یک ساختمان ۵ طبقه پایین آمدهبود و همگی شهید شده بودند. ساختمان بغلی از طبقه سوم به پایین همه شهید شده بودند. سه روز بعد پیکر بی سر همسر مینوچهر و پیکر مینوچهر پیدا شد. صحنه عکس از خانم عباسی در رسانهها منتشر شد. کسی نمیداند ایشان بر حسب اتفاق و به صورت معجزه زنده ماندند. ایشان تنها کسی بود که در صحنه بود و زنده مانده بود.
پیرانی افزود: به عنوان یک همسر شهید اعتراف میکنم این ترس تا ابد با ما هست ولی در عین حال من اعتقادم این است که ما را قویتر میکند. شعار نمیدهم. تا یک سال بعد شهادت همسرم زندگی عادی نداشتم و صحنه اصابت گلولههایی که به همسرم خورد را به یاد داشتم، فکر اینکه چطور آرمیتا را مدیریت کنم همواره با من بود. به خانواده شهدا میگویم که این شرایط سخت هست اما از پس آن بر میآیید. این ویژگی زنان است. شاید مردها کمتر بتوانند این امر را تجربه کنند. زنان این ویژگی را در طبیعت خود دارند.
وی افزود: چیزی که من را ۱۴ سال زنده نگه داشت حمایت اجتماعی بود. در کنار روانشناسهایی که کنار ما بودند و هنوز به آنها رجوع میکنیم؛ بیش از آنها حمایت اجتماعی و مردم کنار ما بودند. در این ایام جنگ ۱۲ روزه وزارتخانهای نیست که آسیب ندیده باشد. آسیب صرفاً شهادت نیست. خیلی آدمها زنده ماندند و شرایط آنها به مراتب سختتر است. با ۵ نفر از خانوادههایی که در زندان اوین عزیزان آنها شهید شدند صحبتهایی داشتم؛ خیلی از افراد را ما نمیبینیم و این دردناک و کلیشهای است. افرادی هستند که عبور پهپادها و جنگندهها را دیدهاند، صداهای جنگ را شنیدند. از درون اینها میتوان پژوهشهای خوبی استخراج کرد که برای موارد احتمالی بعدی به کار آید تا اگر خدایی نکرده موردی پیش آمد از آنها استفاده کنیم.